دیدگاه شیعیان دوازده امامی درباره «زیدیه» چیست؟
پاسخ: زیدیه فرقه‌ای است که پس از امام سجاد (ع) پدید آمد. پیروان این فرقه زید فرزند امام سجاد (ع) را امام و دیگر ائمه را تنها پیشوایان علم و معرفت می‌دانند. زید فرزند امام سجاد (ع) در
پاسخ:
زيديه فرقهاي است كه پس از امام سجاد (ع) پديد آمد. پيروان اين فرقه زيد فرزند امام سجاد (ع) را امام و ديگر ائمه را تنها پيشوايان علم و معرفت ميدانند.
زيد فرزند امام سجاد (ع) در نيمه قرنهاي اول و دوم هجري ميزيست و در برابر هشام بنعبدالملك حاكم اموي قيام كرد و به شهادت رسيد. امامان معصوم و دانشمندان اماميه زيد را به دليل داشتن دانش، تقوا و شجاعت ميستايند و مدعي امامت نميدانند. بلكه ميگويند زيد تنها به انگيزه امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح كارها و واگذاري حكومت به ائمه قيام كرد. ازاينرو، خود زيد را شيعه امامي ميتوان دانست.
فرقههايي از زيديه، خلافت ابوبكر و عمر را مشروع ميدانند و دليلشان جواز خلافت مفضول با وجود افضل است. اما اين اعتقاد را به زيد نميتوان نسبت داد و جملاتي كه از زيد در برخي از «كُتب فِرق» نقل شده است تنها بر تفاوت دو خليفه با بنياميه دلالت ميكند. بنابراين روايات صحيح را درباره امامي بودن زيد نميتوان رد كرد. پس از زيد دانشمنداني به تنظيم عقايد و احكام او پرداختند و مذهب زيديه را پديد آوردند. به عقيده زيديه پيامبر تنها به امامت سه امام نخست تصريح كرده است و پس از امام سوم كسي ميان امامان معصوم شرايط امامت كه مبارزه با ستمگران است را ندارد. ازاينرو زيديان به امامت امام سجاد (ع) و امامان بعدي باور ندارند؛ زيرا به جهاد علني نپرداختند و به جاي او زيد و يحيي بن زيد و محمد بن عبدالله (نفس زكيه) و شماري ديگر را امام ميدانند كه به جهاد پرداختند.
يكي از تفاوتهاي زيديه با اماميه اين است كه زيديه شرط امام بودن را
مبارزه مسلحانه او ميدانند.[۱] شيعه اماميه، زيديه را يكي از مذاهب اسلامي ميشمرد كه با ديگر مذاهب اسلامي به ويژه تشيع در بسياري از چيزها مشترك است. «شيخ مفيد» در «اوائل المقالات» ميگويد: «تنها دو گروه شايستگي نام شيعه را دارند: اماميه و زيديه».[۲]
مبارزه مسلحانه او ميدانند.[۱] شيعه اماميه، زيديه را يكي از مذاهب اسلامي ميشمرد كه با ديگر مذاهب اسلامي به ويژه تشيع در بسياري از چيزها مشترك است. «شيخ مفيد» در «اوائل المقالات» ميگويد: «تنها دو گروه شايستگي نام شيعه را دارند: اماميه و زيديه».[۲]
مراجعه شود: شكست اوهام، ص ۳۱۱.